عادت در لغت به معنای خوی است و در اصطلاح هرگاه کرداری (رفتاری) در اثر تکرار چنان مورد قبول و خوشایند طبع قرار گیرد، به طوریکه انجام مکرّر آن خوشایند و ترک آن  دشوار باشد، می‌گویند عادت به وجود آمده است.

چارلز داهیگ در کتاب قدرت عادت خود اینگونه بیان می‌کند که وقتی ما فعالیتی انجام می‌دهیم، بعد از اتمام آن مغز آن را مرور می‌کند و بررسی می‌کند که آیا این فعالیت می‌تواند به صورت خودکاری تری انجام شود که در تکرارهای بعدی آن انرژی و درگیری کمتری از مغز بگیرد، و در صورت امکان، آن کار را در یک چرخه سه بخشی تبدیل به یک فعالیت خودکای می‌کند (به مرور)، فعالیتی که ما آنرا «عادت» می‌نامیم.

این چرخه دارای سه بخش اساسی است:

بخش اول سرنخ یا نشانه‌ای که باعث ترغیب شخص به انجام آن فعالیت می‌شود.

بخش دوم انجام آن فعالیت است که به صورت یه کار روتین و تکراری خواهد بود.

آخرین بخش که باعث تقویت هرچه بیشتر این عادت و تکرار مجدد آن می‌شود، پاداشی است

که فرد از انجام آن روتین بدست می‌آورد.

 

ما چیزی هستیم که مداوم انجامش می دهیم، بنابراین برتری یک عمل

نیست یک عادت است. (ارسطو)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *