دسته: حکایات و داستان‌های کوتاه

متون داستانی کوتاه با پیام‌های عمیق

رهبر واقعی

وقتی مدیر شدم، فکر می‌کردم باید همیشه جواب داشته باشم. باید محکم باشم. باید همه‌چیز رو بدونم. اولین...

عارفی چهل شبانه روز چله گرفته بود تا خداوند را زیارت کند تمام روزها روزه بود. در حال...

چرچیل سیاستمدار بزرگ انگلیسی در کتاب خاطرات خود مینویسد: زمانیکه پسر بچه ای یازده ساله بودم روزی سه...

در کشور چین، دو مرد روستایی می خواستند برای یافتن شغل به شهر بروند. یکی از آن ها...

تجربه يك بزرگوار: یادمه هشت سالم بود یكروز از طرف مدرسه بردنمون کارخونه بيسكويت سازي، به صف کردنمون...

کشاورزی اسب پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد. کشاورز هرچه سعی...

اگر همه شب به جای تماشای تلویزیون پانزده دقیقه مطالعه کنید ، سالی حدود پانزده کتاب را می...

خانوم کاندولیزا رایس، وزیر خارجه سابق امریکا میگه تو بچگی پدرم همیشه از جنب کاخ واشنگتن منو میبرد...

در سواحل تردید استخوان های میلیون ها نفر دفن شده است که در لحظه پیروزی به تردید رسیدند...

تفاوت سکه و ایده در این است که اگر من یک سکه و شما نیز یک سکه داشته...